یکشنبه, آذر ۱۸, ۱۴۰۳
spot_img
خانهدایره المعارف ترکمنصنایع دستیبررسی واژه‌ی « شلپه » در زبان ترکمنی

بررسی واژه‌ی « شلپه » در زبان ترکمنی

بررسی واژه‌ی « شلپه » در زبان ترکمنی

نوشته‌ی: محمود عطاگُزلی

در زبان ترکمنی واژه‌ی «شلپه» در معانی ذیل آمده است:

۱.استفاده از زیورآلات ترکمنی توسط زنان و دختران ترکمن تا به امروز دارای اهمیت بوده است. زیورآلات زنان ترکمن زیبایی خاصی دارند و به همین دلیل به یکی از نمادهای این ملّت تبدیل شده است. زنان و دختران ایرانی نیز در استفاده از آنها تمایل زیادی از خود نشان می‌دهند. جنس زیورآلات اصیل ترکمنی معمولا از نقره می‌باشد ولی این اواخر برای اینکه ارزانتر تمام شود از دیگر فلزات نیز ساخته می‌شوند. لباس زنان ودختران ترکمن را بدون زیورآلات نمی‌توان تصور کرد، چرا که زیبایی این لباسها با این زیور آلات به اوج خود می‌رسد.

اگر دقت کرده باشید، آویزه‌هایی در زیر این زیورآلات بکار می‌رود که در زبان ترکمنی به آن «شلپه» şelpe و در زبان فارسی و عربی به آن «شرّابه šarrābe» (رشته‌ها و منگوله‌هایی که از کنارۀ چیزی آویزان می‌کنند) می‌گویند. برخی از اساتید می‌گویند که «شلپه» همان «شرّابه» است. (تورکمن دیل کؤکونینگ اتیمولوژیک سوزلوگی، سلطانشاه آتانیازوف، ص ۱۸۶)

دهخدا در شرح «شرّابه» آورده است:

شرابه . [ ش َرْ را ب َ / ب ِ ] (اِ) منگوله . علاقه . طره . سچاق . (دیوان البسه ٔ نظام قاری ص ۲۰۱). دسته ای از ترمه ٔ زرین و یا سیمین و مانند آن که زینت را بر دسته ٔ شمشیر و دوش و کمربند و پرده آویزند. دسته ای از ملیله یا مروارید منضد بهم آورده که آویزند زینت را یا که از سربند شمشیر یا کمر آویزند.

۲. «شلپه» در معنای «دنگداله» نیز بکار رفته است. دنگداله یخ زیر ناودان و امثال آن است که «گُلفَهشَنگ» و «قندیل» نیز بدان می‌گویند.

۳.نوعی نقش شرّابه مانند که در قالی و دیگر صنایع دستی بکار می‌رود.

در قالی ترکمنی «شلپه» (= اولی قیری): حاشیه بزرگ در دور فرش را می‌گویند. (چیتمه و باسما ترکمن؛ الهام حیدرزاده، احمد حیدری، ص ۴۱)

۴. در دوتارنوازی نوعی تکنیک نواختن است.

در شرح این واژه آمده است: نوعی از نواختن تارِ دوتار با دست راست. (تورکمن دیلی‌نینگ سوزلوگی)

دکتر خانگلدی اونق در مقاله‌ای که در معرفی دوتار ترکمنی نگاشته‌اند، اینگونه می‌نویسند:

«قاقو در رابطه با مھارتھای نوازنده بصورتھای مختلف بعمل می آید. امّا در نتیجه تجارب سالھای متمادّی و به تحقیق، بطور مرسوم برای ھمه از نوازندگان قاقوھای عمومی نیز بوجود آمده که این قاقوھا مانند ” شلپه”، “پیتیک”، “چکیم” بطور مستقل از ھمدیگر متمایز می‌گردد. ھر کدام از شکلھای قاقو در روند رشد و غنا بخشیدن ھنر موسیقی دوتار نقش بزرگی را بازی کرده است…» (اجمالی بر موسیقی دوتار ترکمنی و معرفى یک اثر در باب موسیقی دوتار، دکتر خانگلدی اونق، ص ۱۰)

«در ھنر موسیقی دوتار اصطلاح “شلپه” ھم بطور مستمر عنوان می‌گردد. شلپه در مقوله نوازندگی دوتار یکی از عمومی ترین قاقوھا یعنی مضراب‌ھاست. برای اجرای شلپه انگشت مشخّص نه، بلکه تمامی پنجه دست در قاقو شرکت دارند. بعداً انگشت سبابه با انگشت دوّم پی در پی تارھا را بصدا در می آورد. یعنی از بالا به پائین خیز برمی‌دارد. این حرکت بنا به ضرورت چند بار تکرار می‌گردد. در نتیجه صدایی ھمانند برخورد مھره‌ھای زینت آلات عبّاسی دختران و عروسان ترکمن از آن بر می‌خیزد. شلپه در قسمتھای مختلف اثر، در میزانھای متفاوت از ھمدیگر به اجراء درمی آید. ھمینطور در یک اثر موسیقی، گذشته از اینکه زیبائی خاصّی به مضرابھای دوتار می‌بخشد، از نظر میزان‌ھایی که در ھر آھنگ وجود دارد، متناوباً میتواند در میزانھای مختلف متغیّر باشد. در میزانھایی غیر از شلپه مچ دست به راحتی می تواند حرکت کند، امّا در میزانھای شلپه بر عکس عضلات مچ دست کمی کشش پیدا می‌کند. این وضعیّت شلپه در قاقوھا با انعکاس آوازھای خاص از دیگر قاقوھا متناوب می‌گردد. در ھنگام اجرای آھنگ توسّط نوازنده میتواند حرکت و ضربه ھای مختلف را مشاھده نمود. مخصوصاً دستی را که قاقو را ایجاد میکند. این دستھا تنھا روی درب دوتار نه، بلکه در فرصتھای خاص در گردشھای مختلف بطور معلّق در ھوا بعداز سکوتھای مشخصّ و مخصوص محسوسی در قاقوھا، باز به ھمان قائده استاندارد قاقو باز میگردد. دتارنوازان اینگونه از برگردانھای دست را که در میان آھنگ صورت میگیرد ” چکیم” می نامند. (اجمالی بر موسیقی دوتار ترکمنی و معرفى یک اثر در باب موسیقی دوتار، دکتر خانگلدی اونق، ص ۱۱)

و همچنین «شلپه» در موسیقی ترک، تکنیکی از نوازندگی است که بدون استفاده از مضراب با ضربه نوک انگشتان به پرده‌ها در دسته‌ی ساز اجرا می‌شود. به این تکنیک روی گیتار tapping می گویند.

۵.در ترکمنی در هر وسیله‌ای که از زیر آن شرّابه‌ای آویزان باشد، نیز «شلپه» گفته می‌شود. مثلاً استاد مراددوردی قاضی در تعریف «قندیل» به معنای « چلچراغ» آورده است:

قندیل :qandil [ع] ا. آسغیلى چیرا، بامدان آسیلیان چیرا، شلپه‏لرى بۏلان چیرا.

ریشه واژه‌ «شلپه»:

شلپه – منگوله‌هایی فلزی که از زیورآلات آویزان است؛ سچک، دۆومه. در زبان عربی شرّابه گفته می‌شود که در معنای واژه‌های ترکمنی «قوتاز»، «هۆپۆک» و «سچک» است. اگر کلمات همعنی «شیللیرمه» şillirme و «شیلویره» şilwire در ترکمنی را در نظر بگیریم، ممکن است از واژه‌های هم‌ریشه سیل‍ (در فعل سیلکینمک: خود را تکاندن) و سل‍ (در فعل سلپیلده‌مک) درست شده باشد. اگر اینگونه باشد «-په» (-مه) در آخر کلمه، پسوند است و «شلپه» به معنای «selpelenýän» باید باشد. (سلطانشا آتانیازوف، تورکمن دیلی‌نینگ سوزکؤکی (ایتمولوژیک سؤزلوگی)، ص ۱۸۶.)

زیورآلات ترکمن که دارای «شلپه» است، عبارتند از:

آقدیرما akdyrma

آلین‌شای alynşaý؛ به شلپه‌های زیر «آلین‌شای» ــ «چیبین قۏرار» گفته می‌شود.

اگین‌لیک eginlik

بازبند ba:zbent

بوقاو bukaw

چانگّا çaňňa

سۆمسۆله sümsüle

قوپبا gupba

گؤنجۆک gö:njük

افعال مرتبط با صدای زیورآلات زنان و دختران:

شینگّیرداماق (= شینگّیردیلی سسلنمک، شینگّیر-شینگّیر اتمک، شینگّیرت اتمک): به هم خوردن زیورآلات و ایجاد صدا کردن آنها.

سۆمسۆله‌لر ایکی باقا ایرانیشیپ، بیری-بیرینه چاقنیشیار ‏-دا، چالا شینگّیردایار (ب. کربابا ).

لغت مرکب با ترکیب «شلپه» با معنی دیگری نیز وجود دارد:

« الپه-شلپه‌، الپه-شلپه‌لیک» «فراوانی نعمت» معنی می‌دهد:

گؤونی اؤرأن گؤچگۆندی، بو گون الپه-شلپه‌لیک (ب. کربابا ).

بو نأهیلی بیله‌ الپه-شلپه‌لیک ! ( ب. کربابا ، آیغیتلی أدیم )

اولار بو ییل کأرندأنی ساتمان، اوزلری ییغناپ، اوللاقان بیر الپه-شلپه‌لیگینگ اوستوندن بارماقچی‌دی‌لار. ( ب. کربابا ، آیغیتلی أدیم )

الپه-شلپه‌لیگینگ اوستوندن بارارین. (« سووت ادبیّاتی » ژورنالی )

منابع و مآخذ:

۱.اجمالی بر موسیقی دوتار ترکمنی و معرفى یک اثر در باب موسیقی دوتار، دکتر خانگلدی اونق.

۲.دوماهنامه پژوهش در هنر و علوم انسانی (سال دوم، شماره چهار) پیاپی شش (آبانماه ۱۳۹۶)، چیتمه و باسما ترکمن (مطالعه نگاره قوچ) الهام حیدرزاده، احمد حیدری).

۳.فرهنگ قاضی (فارسی – ترکمنی)، مراددوردی قاضی، گلنشر، ۱۳۸۲.

4.türkmen diliniň Düşündirişli Sözlügi, Iki tomluk, Aşgabat, Ylym, 2016.

5.Soltansa Atanyýazow, Türkmen Diliniň Sözköki (Etimologik) Sözlügi, Asgabat, «Miras» 2004.

دیگر مطالب

پربیننده ترین مطالب