شنبه, آذر ۱۷, ۱۴۰۳
spot_img
خانهاجتماعیدکتر یاشا مخدومی ، رئیس انجمن رادیو آنکولوژی ایران از مفاخر علمی...

دکتر یاشا مخدومی ، رئیس انجمن رادیو آنکولوژی ایران از مفاخر علمی ترکمن صحرا

دکتر یاشا مخدومی ، رئیس انجمن رادیو آنکولوژی ایران از مفاخر علمی ترکمن صحرا

دکتر یاشا مخدومی، چهره‌ای برجسته در میان نخبگان علمی و دانشگاهی ترکمن‌صحرا، سال‌هاست که در شهر مشهد مقدس به طبابت مشغول است. ایشان که علاوه بر تخصص در رشته رادیوآنکولوژی، در علم زبان‌شناسی نیز صاحب‌نظر هستند، ریاست انجمن رادیوآنکولوژی ایران را نیز بر عهده دارند. دکتر مخدومی، با وجود سال‌های دوری از سرزمین آبا و اجدادی، همچنان عشق و علاقه‌ی خود به فرهنگ، زبان و ادبیات ترکمنی را حفظ کرده است. تسلط ایشان بر زبان مادری و سخن‌وری دلنشین‌شان، گواهی بر این دلبستگی عمیق است. نشریه ترکمن دیار در گفتگویی مفصل و پربار با دکتر مخدومی، به زوایای مختلف زندگی شخصی و حرفه‌ای ایشان پرداخته است. در این گفتگو، دکتر مخدومی از تجربیات خود در عرصه طبابت، عشق و علاقه‌اش به فرهنگ ترکمن و همچنین دغدغه‌هایش برای حفظ و احیای این فرهنگ غنی سخن می‌گوید:

« یاشا » به چه معناست و چه کسی این نام را بر شما گذاشته است؟

« یاشا » نام ترکمنی است به معنای زندگی کن. از نظر دستوری فعل دعایی است.  این اسم را مادر مهربانم  بر من گذاشته است.

 

 در باره طایفه مخدوم کمی توضیح دهید؟

بحث طایفه شناسی، بحث پیچیده ای است. ما از طایفه مخدوم هستیم و بین جعفربای ها بودیم. ریشه و تبارشناسی این که مخدوم ها چگونه بین طوایف مختلف حرکت کردند و پخش شدند و جزئی از آن طایفه در آمدند بحث زیادی می طلبد. در ترکمنستان در چند منطقه مثلا گوگ تپه ، قره جه قلا، حسن قلی،  بالکان ، نفت داغ مخدو م ها هستند. ما از اهالی کوموش دپه هستیم

 

 از مادر مهربانتان دکترعایشه مخدومی که از تحصیلکرده های قدیمی ترکمن صحراست سخن بگویید؟ متولد چه سالی است و مدرک دکترایش را از کجا گرفته است؟

مادرم متولد ۱۳۲۴ شمسی است. قبل از وی پزشک بوده ولی دکتر داروساز نبوده.  مادرم اولین  داروساز ترکمن صحراست. مدرک دکترایش را در سال  ۱۳۴۶ از دانشگاه تهران گرفت.

 

  اولین بانوی پزشک ترکمن چه کسی است؟

 دکترمهین دخت گرگانی نخستین پزشک زن ترکمن است. او در سال ۱۳۳۷ تخصص زنان و مامایی خود را دریافت کرد.

 

درآن سالها فضای بسته و سنتی حاکم بود و ترکمنها  تحصیل دختران را بر نمی تابیدند چطور شد  که مادرتان ادامه تحصیل داد و به دانشگاه رفت؟ 

پدربزرگ مادری سرهنگ الیاس مخدومی قاضی  ارتش بود و در تهران خدمت می کرد. پدربزرگ پدری ام خدر مخدومی کاپیتان کشتی بود و بین کوموش دپه ، انزلی، باکو و آستاراخان به دریانوردی و تجارت می پرداخت. آنها با دنیا در ارتباط بودند همین مسئله باعث شد که فرزندانش را برای تحصیل تشویق و ترغیب کنند.

 

 آقای دکتر از تحصیلات خود بگویید؟

مخدومی: من دیپلم را در گنبد گرفتم. سال اول  دبیرستان را در فراغی و پس از آن در مدرسه احمدقلی که بعدها به ابوحنیفه تغیرنام یافت درس خواندم. پس از آن به  دانشگاه رفتم. پزشکی عمومی را از مشهد گرفتم و بلافاصله وارد تخصص شدم و تخصصم را سال ۱۳۷۳ تمام کردم و به عنوان عضو هیئت علمی به مدت ۵ سال در دانشگاه علوم پزشکی تبریز خدمت کردم. بعد از آن ۲ سال در ارومیه بودم. قبل از من پزشک نداشتند. تبریزهم بودم قبل از من یک پزشک هندی فعالیت می کرد بنابراین بنده اولین پزشک ایرانی هستم که درتبریز در درمان بیماران سرطانی در قسمت رادیو تراپی و شیمی درمانی و رادیو انکولوژی مشغول فعالیت شدم.  بعد ازآن اولین پزشکی بودم که مرکز رادیو انکولوژی ارومیه را راه انداختم . سال ۱۳۸۰ برگشتم دانشگاه مشهد.

 

 در دانشگاه های مشهد تدریس می کردید؟

هم تدریس بود هم کار . سال ۸۰ که برگشتم مشهد به خاطر اینکه مطب باز کنم از هیات علمی خارج و پزشک درمانی شدم در دانشگاه علوم پزشکی مشهد و معادل علمی شدم.

 

کمی در باره تخصص تان توضیح دهید؟

تخصص رادیوتراپی آنکولوژی اسم جدیدش رادیو آنکولوژی و کلیه درمانهای غیر جراحی سرطان شامل رادیوتراپی و شیمی درمانی سرطان ها. دوره های خاص الکترو کموپوریشن و رادیو فرکونسی ابلیشن و آنالیز کامپیوتری سلولهای سرطانی دارم

 

فوق تخصص هم گرفتید؟

خیر.

 

چرا؟

برای فوق تخصص فرصت نشد چون تخصص من مورد نیاز بود. از طرفی یگر فوق تخصص ما در ایران نبود در کشورهای خارجی هست نتوانستم فوق تخصص بگیرم برخی کورس های خاص را گذراندم

 

 وجود تابلوهای زیبا در باب فرهنگ ترکمن در مطب شما، دیدنی است. چه شد که این تابلوها را گذاشتید؟

 در مورد فرهنگ و آداب و رسوم ترکمن سوژه به یکی از نقاشان آذری دادم برام کشیدند. این ها را بصورت تابلو در آوردم و در مطب گذاشتم تا بیماران وقتی وارد مطب می شوند احساس نزدیکی با آن فضا را داشته باشند

 

 تز دکترای شما چه بود ؟

تز دکترا ی من راجب اندازه گیری کلسترول بود به روش آنزیماتیک.  تز دوره تخصص من هم به اصطلاح  کامپیوتری کردن محاسبات کار رادیو تراپی بود که امروزه خیلی خوب داره انجام میشه که قبلا دستی بود. کارهای اختصاصی خودمان بوده در واقع.

 

آقای دکتر چرا در مشهد ماندگار شدید؟

پس از پایان تخصص، دوست داشتم در گنبد و یا گرگان باشم ولی آن موقع وسایل و امکانات کافی مربوط به تخصص من در این دو شهر نبود. بنابراین مشه ،  نزدیکترین شهر به ترکمن صحرا را انتخاب کردم چون دوران تحصیل من در مشهد گذشت آنجا راحت تر بودم.

 

 آقای دکتر از مسئولیت هایی که داشتید و دارید بگویید؟

من پزشکی عمومی را سال ۶۹ و تخصصم را ۷۳ گرفتم سپس بلافاصله به دانشگاه علوم پزشکی تبریز رفتم دانشگاه علوم پزشکی تبریز رئیس بخش رادیو تراپی بودم. در ارومیه رئیس بخش رادیو تراپی مرکز خیریه امید ارومیه  بودم. از سال ۱۳۸۰ مشهد آمدم . ازسال  ۱۳۸۵ انجمن خیریه رضا برای درمان بیماران سرطانی با کمک کمک انجمن بیماری های سرطان مشهد راه افتاد من مسئول فنی هستم . از سال ۹۵ عضوهیِئت رئیسه انجمن رادیو آنکولوژی ایران هستم وسه سال است رئیس انجم رادیو آنکولوژی ایران هستم.

 

در استان گلستان به ویژه ترکمن صحرا بحث سرطان مری پررنگ و برجسته است؟ به نظر شما دلایل این مسئله چیست؟ برای پیشگیری و کاهش آن چه باید کرد؟

سرطان همه جای ایران است. در ترکمن صحرا  سرطان گوارش فوقانی بیشتر است که علل مختلفی دارد. سرطان مری جزو گوارش فوقانی است. سرطان معمولا به یک عامل نیست چند عاملی است. تحقیقات زیادی از قدیم انجام شده است. یک پایگاه تحقیقاتی را آقای  دکتر ملک زاده وزیر سابق بهداشت در گنبد  مستقر کرده  و روی آن  کار می کردند. عوامل مختلفی دخیل است ولی مجموعه عوامل ؛ ژنتیک، نوع تغذیه، فقر بعضی از مواد غذایی و نوع نگهداری مواد غذایی که در گذشته بوده تاثیر گذار  است. امروزه که در واقع با توانمند شدن مردم ، تغییر الگوهای غذایی و یخچال دار شدن روشهای نگهدای مواد غذایی تغییر کرده سرطان های گوارش فوقانی یک مقدار کاسته می شود البته سرطان های گوارش تحتانی و سرطان های دیگه در حال افزایش است. الگوهای سرطان تغییر می کند که این  به عوامل تغذیه ارتباط دارد. در مورد همه سرطان ها اصولا تشخیص زودرس عامل مهم در درمان به موقع و کامل سرطان است.

 

 این روزها به علت تورم و گرانی اولویت اول مردم تامین معاش و گذران زندگی  می باشد، در این شرایط سخت اقتصادی شما به چه می اندیشید؟ دغدغه های اجتماعی شما چیست؟

 ببینید اقتصاد سلامت جزئی از اقتصاد کل است. اقتصاد زیر پایه تمام مناسبات انسانی است. همیشه از اول انقلاب، بحث داشتیم اقتصاد زیربناست یا فرهنگ؟ ولی به نظر می رسد که اقتصاد در اینجا پیروز می شود چون اقتصاد فرهنگ را هم تحت تاثیر قرار می دهد در واقع اقتصاد بر فرهنگ غلبه می کند ضرب المثل های زیادی در تایید این موضوع داریم مثلا « شکم گرسنه دین و ایمان ندارد ». به خاطر همین اقتصاد سلامت دغدغه ماست. مردم باید توانایی مراجعه برای تشخیص، درمان و حفظ سلامت خودشان داشته باشد با توجه به سختی گذران زندگی در اولویت های بعدی شان قرار می گیرد. گاهی مردم موقعی مراجعه می کنند که ما نتوانیم خدمات خوبی ارائه بدهیم  در واقع در بیماری پیشرفته مراجعه می کنند. موقعی به پزشک مراجعه می کنند که ما نتوانیم خدمات خوبی  را بتوانیم ارائه دهیم. بیمار در حالت پیشرفته مراجعه  کنند. از یک طرفی هم اقتصاد سلامت باید طوری باشد چه دولت چه بخش خصوصی توانایی تهیه دستگاههای مدرن، روش های مدرن ، دارو برای بیماران  را بتواند فراهم کند. وقتی نتواند فراهم کند خب مسلما بیمارستان ها تحلیل می روند، مسلما  امکانات تحلیل می رود، دارو فراهم نمی شود.  یکی از مسائل مهمی که در درمان بیماران هست مسئله بیمه هست و بیمه ها هم دچار مشکل می شود پرداخت هاشان را  نمی توانند انجام دهند. زنجیره ای از حوادث پشت سر هم دومینووار که در نهایت سلامت فرد را از بین می برد. فردی که می تواند معالجه شود نتواند معالجه شود یا عمر کامل و طولانی داشته باشد نتواند داشته باشد. این ها بخاطر همین نقیصه است. الان خیلی از بیمارستانها نمی توانند دخل و خرج خود را در بیاورند، خیلی از مراکز نمی توانند این کار را انجام دهند، خیلی از پزشکان وادار به مهاجرت می شوند. این ها یکی از مسائل مهمی است که اقتصاد سلامت به وجود می آورد.

 

 شما اهل کتاب هستید؟ چه کتاب هایی می خوانید و اساسا مطالعه چه نقشی در سلامت جسمی و روحی  افراد جامعه ایفا می کند؟

ببینید مشکلی که به وجود آمده الان بیمارستان ما در کنار دادگاه است. من هر روز جلوی دادگاه ، صفی را  می بینم. به این فکر می کنم که چرا مردم بخاطر چک،  طلاق و ..  اینگونه در رنج  و عذاب هستند؟  اینها ناشی از فقر فرهنگی و سواد است. من فقر فرهنگی و سواد را  عامل بزهکاری ها و خیلی از معضلات جامعه می بینم. برا پیشگیری فرهنگ کتابخوانی باید رشد پیدا کند.

 

 آیا تالیفاتی دارید؟

هنوز تالیف ندارم ولی مقالات متعددی را نوشتم. در سال ۱۳۸۰ شروع کردم کتاب فرهنگ لغت را بنویسم با کنار گذاشته شدن خط کریل ادامه ندادم و کتاب ناتمام ماند.

 

در باره عیدانه کتاب توضیح دهید؟

هر سال به مناسبت بهار وعید نوروزبه کادر درمانی و پرسنل و دوستان و آشنایانم کتاب هدیه می دهم.  قدیم ها پول می دادیم ، دردی درمان نمی کرد ولی چند سالی است که کتاب هدیه می دهم  ماندگارو اثرگذار است. همیشه درخانه اش هست می خواند. کتابها را متتوع انتخاب می کنم . سعی می کنم بسته به شخصیت و علائق افراد، کتابها را انتخاب کنم. مثلا به یکی  رمان می دهم به دیگری کتاب شعر و چقدر استقبال می کنند گاها بین خودشان تقسیم می کنند. در دوران کرونا فرهنگ روزنامه خوانی و مجله خوانی به دلیل مسائل اپیدمی پایین آمد. من فکر می کنم هیچ چیزی جای یک کتاب را نمی گیرد. کتاب جلوی چشم شماست آن را میخوانی. البته بصورت پی دی اف، کتاب گویا هم هست آنها هم خوبه. حاصل کلام اینکه در جامعه فرهنگ کتابخوانی باید رواج پیدا کند به نوبه خود  تلاش می کنم تا نقش کوچکی در اشاعه کتاب داشته باشم.

 

 آقای دکتر، چه کتابهایی را مطالعه می کنید؟

من شخصا غیر از ادبیات کلاسیک ایران و نویسندگانی به مانند آل احمد ، دولت آبادی ، ساعدی و . .  که مشهور هستند وهمه می شناسند آثار نویسندگان جدید را هم می خوانم.  به کتابهای جلال آل احمد علاقه دارم . خسی در میقاتش خیلی جالب بود. در مورد سفر حج نوشته.  توصیه می کنم همه افراد از این کتابها استفاده کنند.

 

 اشعارسعدی، مولانا و شاعران ایران و جهان را هم می خوانید؟   

نقطه ضعف من این است که شعر کمتر می خوانم بیشتر اهل رمان هستم. برخی از کتاب های شعر بوده که بالتبع  نگاه کردم مثلا دانته ر ا خواندم.

 

 رابطه شما با ادبیات ترک چگونه است؟

ادبیات ترک را خیلی علاقه دارم. برخی از کتابهای اورهان پاموک و الیف شافاک را خواندم. پاموک جایزه ادبی نوبل گرفت. ایشان را شخصا دیدم. به موزه اش در استانبول رفتم. پاموک کتابی به نام « معصومیت »  دارد که آن را  را به شکل موزه معرفی می کند. وی داستان یک عشق را  به صورت یک موزه در آورده .  اصلا شما اگر بروید شاهکار است. نویسنده چند تا موضوع را در آنجا بیان می کند. یکی خودعشق است، نکته دوم حوادث تاریخی است، نکته سوم اینکه دهه هفتاد ترکیه را با داستانش درهم آمیخته است. توصیه می کنم اگر زمانی استانبول رفتید حتما موزه اورهان پاموک را از نزدیک ببینید.

 

 از ادبیات روس صحبت کنید؟

از ادبیات روس آنتوان چخوف ، نیکولای  گوگول را دوست دارم. داستایوفسکی را خواندم. در ادبیات روس را تقریبا آثار برخی از نویسندگان کلاسیک را خواندم ادبیات جدید زمان شوروی  را هم مطالعه می کنم. جالب اینکه برخی کتابها را دو بار خواندم مثلا  رمان « زمین نو آباد » اثر شولوخف را در جوانی خواندم و الان هم مطالعه کردم. برداشت ذهنی من فرق کرد اول فکر میکردم پروپاگانداست و نگاه حمایتی دارد ولی نگاه می کنم چه با زیرکی علیه اش می نوشت. با ریزبینی نگاه کنید می فهمید که منظورش از این قضیه چه بوده است. بنابراین هر کتابی بسته به سنی که می خواند یک مقداری شاید متفاوت باشد. برخی کتاب ها با نثرهای مختلفی دارند مثلا دن آرام با نثر به آذین، دن آرم با نثر شاملو . ترجمه ها فرق می کنند.

 

 شما سفرهای زیادی داشته اید لطفا بگویید به کدام کشورها سفرکرده اید؟

ترکیه ، ترکمنستان ، آذربایجان ، اسپانیا و . . .

 

با  توجه به اینکه سالها دربیرون از ترکمن صحرا به سر می برید ولی زبان ترکمنی را خیلی خوب تکلم می کنید دلیل این توانمندی چیست؟

این مسئله از علائق قدیم من بود. پدرم خیلی علاقه داشت که زبان ترکمنی صحیح صحبت شود. در هر زبانی صحیح صحبت کردن به آن بسیار مهم است. فارسی را باید فارسی سلیس و انگلیسی را انگلیسی کامل صحبت کرد. زبان ترکمنی هم به همین ترتیب می باشد. اساسا زبان ها از همدیگر وام می گیرند و تاثیر می پذیرند ولی هر زبانی خصوصیات خاص خودش را دارد که نشان دهنده فرهنگ، علایق، نحوه نگرش به جهان و هستی صاحبان آن زبان می باشد. همانطور که زبان فارسی بسیار غنی است و اگر لغت عربی را  می پذیرد در دل واژگان فارسی جای می دهد  ترکمنی هم به همین ترتیب است وقتی کسی که ترکمنی صحبت می کند باید پالایش شده صحبت کند، همانطوری که می گوییم در فارسی معرّب یا مترّک و وجود لغت ترکی را در زبان فارسی احساس نمی کنید مثلا واژه هایی چون؛ آچار، قالپاق ، گلن گدن  و . .  این مسئله به غنای زبان کمک می کند ولی ساختار زبان را نباید به هم زد. تغییر دستور، قواعد  و ساختار زبان بسیار مشکل آفرین است. وقتی به ترکمن صحرا می آیم یکی از درد و رنج های من همین این است که برخی از ما ترکمنها زبان ترکمنی را درست صحبت نمی کنیم. مثلا فرد در مغازه خرید می کند اعداد را به فارسی می گوید.  زبانی که با آن تفکر می کنید ریاضیات را با همان عمل کنید.  من دو زبانه هستم اغلب افراد دو زبانه هستند باید بدانیم که کدام زبان غلبه دارد با کدام زبان تفکر می کنید مفاهیم را با آن درک می کنید  این نکته مهم است. برای همین نشر فرهنگ و زبان ترکمنی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. در قانون اساسی هم این مسئله بیان شده که هر کسی به زبان مادری خود صحبت بکند و یاد بگیرد.

 

 در مورد خط و نوشتار ترکمنی چه نظری دارید؟ 

متاسفانه خط  و نوشتار یکی از تشت های زبان ترکمنی بود  خط و زبان ترکمنی از زمان مختومقلی تثبیت شد. خطی که مختومقلی با آن می نوشت از خط  فارسی – عربی وام  گرفته شد. در واقع نوشتار ترکمنی بر مبنای خط فارسی است منتهی بر اساس حروف صدادار ترکمنی برایش حروف صدادار تنظیم شده و از زمان دیوان مختومقلی پایه و اساس زبان رسمی ما شده است. در دوران حکومت شوروی خط کریل را باب کردند این خط یک سری مزایا و معایب داشت. ما را از گذشته تاریخی مان جدا میکرد و به فضای دیگری می برد اما مزیتش این بود که در آن خصوصیت حروف صدا دار بخوبی آشکار میشد یعنی اینکه وقتی می نوشتی می خواندی و وقتی میخواندی بخوبی می نوشتی. بعدها این خط به لاتین تغییر پیدا کرد. جماعت زیادی از ترکمنها که به خط کریل می نوشتند و با ادبیات کریل انش و الفت داشتند مجبور شدند به سمت خط لاتین کوچ کنند البته در ایران خوشبختانه خط فارسی داشتیم بنابراین خط مختومقلی سر جایش ماند.

 

 آقای دکتر کدام شیوه نگارش صحیح می باشد؟

 همانگونه که در فارسی یک صدا به شکل های مختلف نوشته می شود و باید بدانیم کجا (سین) بنویسیم کجا (صاد) بنویسیم لغات عربی است یا فارسی بر اساس ریشه و یا بر اساس معنای کلمه کدام حرف را استفاده کنیم. در فارسی چهار تا (ز) داریم سه تا (س) داریم  این اشتباهات پیش می آید مثلا زغال را با دال ذال  بنویسیم یا ( ر – ز) می نوشتیم مثلا می گوییم چنگال چنگ مانند، زغال – زاغال بوده زاغ مانند سیاه.  بنابراین از زاغ آمده  پس ( ر- ز ) درسته.

در ترکمنی هم که چه نگارشی صحیح است در مورد حروف صدا دار مثلا در خط مختومقلی،  باید نزدیک  به  دیوان مختومقلی حرکت کنیم . آقای مراد دردی قاضی یکی از پیشگامان این قضیه بودند که خط مختومقلی را  بتوانیم ما حفظ کنیم.

 

  آقای دکتر به اهمیت زبان اشاره کردید برای حفظ زبان مادری چه باید کرد؟

اولا آموزش باید شروع شود. در دوره  دبستان و متوسطه دوره اول و دوم آموزش زبان الزامی است. اختصاص دو واحد  برای تدریس زبان اقوام در دانشگاهها به تنهایی کفایت نمی کند. نکته دوم اینکه ایجاد فرهنگستان زبان مهم است.  الان با هجوم لغات عربی – انگلیسی به عبارتی فرهنگ بیگانه مواجه هستیم. اساسا  مفهوم زبان چیست؟ زبان ابزاری است که ما بتوانیم ارتباط صحیح بین انسان ها را داشته باشیم. زبان در تمام امور زندگی کاربرد دارد. مثلا یک نمونه آن قراردادهاست. وقتی قرارداد به زبان عربی نوشته می شود که من نمی فهمم چگونه آن را امضا کنم.  پالایش کردن زبان خیلی مهم است. البته زبان در طی سالها تکامل پیدا می کند به روز می شود این مسئله ایراد ندارد. مثلا در ترکیه کلمه کامپیوتر را (بیلگی سایار) می گویند. این لغت اصیل ترکی است که ۱۰۰ سال پیش نبوده ولی ساختند. خیلی از لغات را در فرهنگستان زبان داریم مثلا کلمه پرونده را بعدها در مقابل (دوسیا) درست کرده اند.  کلمه دوسیا را  از زبان فرانسه آوردند.  لغت هایی که منطبق بر آن زبان باشه ساخته شود مسئله زبان خیلی مهمه.

افرادی که نویسنده ، عالم،  خبرنگار و . . هستند باید شیوه پالایش شده زبان را استفاده کنند. آشنایی با ریشه کلمات به تکلم و فهم کلمات کمک می کند. گاها افراد دو زبانه از افراد یک زبانه بهتر مکالمه می کنند. یک بار با یک ترکی صحبت می کردیم راجب به اسامی مثلا گفت: شبنم کلمه ترکی است. من گفتم ترکی نیست فارسی است. شبنم رطوبتی که در شب بر گل می نشیند و این شده اسم دخترانه و به صورت کلمه مرکب وارد زبان فارسی شده است. او ریشه کلمه را نمی دانست یا کلمه ( زنگین ) وارد زبان ترکی شده به معنی فرد پولدار. در حالیکه  زنگین یعنی سنگ مانند. در محاوره خودمان اگر سنگین می گوییم غیر از مسئله وزنی اش، به معنای آدم باوقار به کار می بریم نه  آدم پولدار. بنابراین اگر با زبان های مختلف آشنا باشید ریشه لغات را بهتر می دانید و بهترتکلم می کنید و بهره مند می شوید. کسانی که ادبیات می دانند ولی زبان نمی دانند این نقیصه را دارند ولی افراد دو زبانه میتواند بهتر درک کند بهتر تکلم کند. کلا زبانها چند گروه زبانی هستند مثلا زبان هند و اروپایی داریم زبان آلتایی داریم زبان سامی داریم اینها با هم قاطی شدند. ریشه کلمه دو در گویش های مختلف زبان هند و اروپایی یکی است. وقتی در گویش های مختلف فرق می کند وقتی چند زبان را بلد باشید می دانید ولی کسی که یک زبان می داند گاهی اوقات این نقیصه در آن به وجود می آید. در بیان و گفتار به چه صورت است  مسلما افراد دو زبانه از این نظر می توانند راحت تر صحبت کنند. پس دو زبانه بودن فرصت است نه تهدید. زبان مادری را یاد بگیریم. در کنار آن زبان های دیگر از جمله انگلیسی را هم بیاموزیم اینها مانع الجمع نیست. مثلا بگوییم اگر آلمانی یاد گرفت فرانسه دچار مشکل میشود. بیماران زیادی از کشورهای مختلف دارم بنابراین دانستن زبان برای ما پزشکان نیاز است. حتی گاهی از ترکیب زبانها استفاده می کنیم. ای کاش زبان عربی را به این شکل صرف و نحو در دبیرستان یاد نمی دادند. عربی را به قصد شعر و مکالمه  می آموختیم.

 باید با بیماران ارتباط برقرار کنیم. زبان تاجیک ها را کاملا می فهمم. مثلا چقدر نغز سخن می گویی یا کلمه دو صد،  سه صد را به کار می برند که همان دویست ، سیصد ماست. کلمه دویست از زبان روسی به فارسی وارد شده است. زبان تاجیک کهن تر است البته در زبان آنها هم لغت های ترک وارد زبان شده است. ریشه شناسی لغات مهم است. ریشه کلمات را بدانیم مثلا کلمه ( تیز ) ترکی است یا فارسی؟ تیزبه معنی برنده است تیز به معنی سریع امدن سریع بودن است.

 

آقای دکتر سخنان شما در باره زبان شناسی نشان می دهد که در این زمینه مطالعات جدی دارید آیا مدرک هم گرفتید؟

 بله مطالعه می کنم ولی مدرک نگرفتم و بر حسب علاقه می خوانم.

 

به چند زبان زنده دنیا صحبت می کنید؟

زبان ترکی آذری، استانبولی، ازبکی را مثل زبان مادری ام صحبت می کنم. به تاجیکی هم مسلط هستم. انگلیسی بلدم. دو ترم زبان فرانسه خواندم. با اسپرانتو آشنایی دارم. خط روسی  میتوانم بخوانم. بالتبع  لغات روسی را که وارد زبان ترکمنی وارد شده  آنها را متوجه می شوم. زبان انگلیسی را کامل حرف می زنم و می نویسم.

 

 در باره زبان اسپرانتو کمی توضیح دهید؟

در دبیرستان استاد نیازی ساعی به ما زبان اسپرانتو درس داد. اسپرانتو زبانی است که اوایل قرن نوزدهم توسط زامونهوف ابداع شد. او می خواست این زبان بین المللی باشد تا کشورها و فرهنگ های مختلف را به هم نزدیک کند و به هیچ کشوری وابسته نباشد. اسپرانتو متعلق به هیچ کشور و فرهنگی نیست. پایه زبان اسپرانتو یک ساده شده  از زبان لاتین و اسپانیانی است

مصاحبه از: لطیف ایزدی

منبع – ماهنامه ترکمن دیار شماره ۲۱ / اولکامیز

دیگر مطالب

پربیننده ترین مطالب